کد مطلب:6570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:443

آموزه هاي قرآن در استدلالهاي رضوي
مقاله

زندگي امام رضا عليه السلام با دوره زمامداري مامون هفتمين خليفه عباسي مصادف بود. مامون از حضور امام رضا عليه السلام در نزد خود اظهار مباحات مي‎كرد و از وجود آن امام همام در تشكيل نشست‎ها و مناظره‎هاي علمي ميان دانشمندان مذاهب مختلف بهره مي‎برد. امام رضا عليه السلام نيز چنان شرايطي را فرصت مناسبي براي بيان حقايق دين اسلام و تبيين آموزه‎هاي قرآني مي‎دانست و با بهره فراواني كه در علم و دانش و اخلاق و معنويت داشت، به استدلال و گفت و گو با اهل دانش و مناظره مي‎پرداخت. از آنجا كه منبع دانش آن حضرت، كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود، طبيعتاً به اين دو منبع غني و با اهميت، استناد مي‎كرد. نمونه‎هايي از استدلال‎هايي را كه آن امام بزرگوار با استناد به قرآن كريم بيان داشته در اين نوشتار، از نظر مي‎گذرانيم:


برگزيدگان خداوند

در مجلس مامون جمعي از علماي عراق و خراسان گرد آمده بودند. حضرت رضا عليه السلام در آن جمع حضور داشت. مامون معناي آيه: "ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا(1) سپس كتاب را بدانها كه برگزيديم به ميراث داديم." را از آنان خواست. علما گفتند منظور از برگزيدگان، همه امت اسلامند. مامون گفت: يا ابوالحسن! شما چه مي‎فرماييد؟ امام فرمود: من آنچه را گفتند نمي‎گويم، مراد خداوند از اصطفاء (برگزيدگان) عترت پاك پيغمبر است؛ اگر مراد امت بود بايد همه در بهشت باشند، در حالي كه به دنبال آيه مباركه آمده است: «فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله ذلك هوالفضل الكبير. (2) سپس برخي از آنان در حق خود ستمكارند، برخي ميانه‎رو و جمعي در كارهاي خير پيش‎قدم هستند و اين فضيلتي بزرگ است.


عترت و امت

ريان ابن صلت گفت: امام رضا عليه السلام در مجلسي در مرو حاضر شد كه عده‎اي از علماي عراق و خراسان در آن حضور داشتند؛ از امام پرسيدند: آيا عترت همان آل است يا شامل افراد ديگري نيز مي‎گردد؟ حضرت پاسخ داد: ايشان همان آل هستند. مامون پرسيد: آيا خداوند عترت را بر ساير مردم برتري داده است؟ حضرت فرمود: خداوند عز و جل در كتاب خود، عترت را بر ساير مردم شرح داده است. مامون گفت: در كجاي قرآن است؟ حضرت فرمود: ان الله اصطفي آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذريه بعضها من بعض و الله سميع عليم(4)؛ خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد، آنان نسلي هستند كه از يكديگر مي‎باشند و خداوند شنوا و دانا است. و همچنين در «ام يحسدون الناس علي ما اتا هم الله من فضله فقد اتينا آل ابراهيم الكتاب و الحكمه و ايتناهم ملكاً عظيما(5)؛ آيا مردم به خاطر فضيلتي كه خداوند به آنان داده است حسد مي‎ورزند؟ ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان پادشاهي بزرگ عطا نموديم.


ايمان پس از كفر

عبدالواحد بن محمد عبدوس نيشابوري به سند متني از ابراهيم ابن محمد همداني روايت كرده كه گفت: از علي بن موسي الرضا عليه السلام پرسيدم خداوند عز و جل به چه دليل فرعون را با اين كه ايمان آورد و به يكتايي او اقرار نمود غرق كرد؟ فرمود: براي اين كه وقتي او عذاب را به چشم خود مشاهده كرد، ايمان آورد و ايمان پس از روبرو شدن با كيفر، پذيرفته نخواهد بود؛ و اين حكم خداي تعالي درباره گذشتگان و آيندگان است؛ چنان كه مي‎فرمايد: فلما را وا باسنا قالوا امنا بالله وحده كفرنا بما كتابه مشركين فلم يك ينفعهم ايمانهم لما راوا باسنا(6)؛ چون عذاب ما را مشاهده كردند، گفتند: ما ايمان آورديم به خداي واحد و كافر شديم به آنچه براي او شريك مي‎آورديم، اما ايمانشان در اين هنگام كه عذاب را به عينه ديدند سودي به حالشان نبخشيد. و در كلام ديگر فرمودند: ... يوم ياتي بعض ايات ربك لاينفع نفساً ايمانها لم تكن امنت من قبل او كسبت في ايمانها خيراً (7)؛ روزي كه پاره‎اي از عذاب پروردگارت بيايد، هيچ كس در آن روز كه عذاب آيد، ايمان آوردنش - در صورتي كه قبلاً ايمان نياورده بود يا در ظرف مدت ايمانش كار خيري از او سر نزده - فايده‎اي به حالش نخواهد داشت.
از علي بن موسي الرضا عليه السلام پرسيدم خداوند عز و جل به چه دليل فرعون را با اين كه ايمان آورد و به يكتايي او اقرار نمود غرق كرد؟ فرمود: براي اين كه وقتي او عذاب را به چشم خود مشاهده كرد، ايمان آورد و ايمان پس از روبرو شدن با كيفر، پذيرفته نخواهد بود؛ و اين حكم خداي تعالي درباره گذشتگان و آيندگان است.

فرعون زماني كه غرق مي‎شد، گفت: "قال امنت انه لا اله الا الذي امنت به بنو اسرائيل و انا من المسلمين(8)؛ گفت ايمان آوردم به اين كه معبودي نيست، مگر آن كه بنو اسرائيل بدان ايمان آوردند و من از مسلمانان شدم." به او گفته شد: الان و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آيه ... (9)؛ اكنون اظهار ايمان مي‎كني؟ در حالي كه پيش از اين سخت طغيان داشتي و از تبهكاران بودي. ما امروز پيكر بي روحت را نجات مي‎دهيم تا براي آيندگان موجب عبرتي باشد.


امام رضا عليه السلام
بداء

معناي لغوي بداء «ظاهر شدن و هويدا گشتن» است، و در عرف عالمان علوم ديني «پيدا شدن راي ديگر در امري است كه پيش از اين به خاطر نگذشته باشد.» همچنين ايجاد رايي براي خالق است به جز آنچه كه قبلاً اراده وي بر آن تعلق گرفته بود.(10) برخي پنداشته‎اند بداء همان ناسخ و منسوخ است كه در ضمن علوم قرآني مورد بحث و بررسي قرار مي‎گيرد.

سليمان مروزي - از مشاهير متكلمان خراسان - در مجلس مامون حضور يافت تا درباره «توحيد» با امام رضا عليه السلام به مناظره بپردازند؛ چون سليمان مروزي منكر مساله بداء بود، بحث پيرامون آن آغاز شد. مامون گفت: يا اباالحسن! درباره آنچه در آن بحث و مشاجره مي‎كنند چه نظري داريد؟ حضرت فرمود: چطور «بداء» را قبول نداريد در حالي كه خداوند فرموده است: اولم يرالانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيئا(11)؛ آيا انسان نمي‎بيند كه ما او را در گذشته آفريديم و او هيچ نبود؟ يا "اولا يذكر الانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيئا" (12) و همچنين مي‎فرمايد: "و هوالذي يبدواالخلق ثم يعيده"(13)؛ و او همان كسي است كه خلقت مخلوقات را آغاز مي‎كند سپس آنان را باز مي‎گرداند. در جايي ديگر فرموده است: "بديع السموات و الارض" (14)؛ پديدآورنده آسمان‎ها و زمين. و نيز "يزيد في الخلق ما يشاء" (15) هر آنچه بخواهد در خلقت مي‎افزايد." و "بدا خلق الانسان من طين" (16)؛ خلقت انسان را از گل آغاز نمود. يا در جايي مي‎فرمايد: "و آخرون مرجون لامرالله اما يعذبهم و اما يتوب عليهم"(17)؛ و ديگران به انتظار امر خدا گذارده شده‎اند، يا آنان را عذاب مي‎كند يا بر آنان لطف مي‎كند و توبه‎شان را مي‎پذيرد.


ذبح عظيم

«فضل بن شاذان» از راويان مشهور آن زمان گويد: حضرت رضا عليه السلام چنين نقل كرد كه وقتي خداوند تبارك و تعالي، به حضرت ابراهيم عليه السلام امر فرمود به جاي فرزندش اسماعيل، گوسفندي را كه خداوند فرستاده است ذبح نمايد، حضرت ابراهيم عليه السلام در دل آرزو كرد كه اي كاش فرزندش اسماعيل را به دست خود ذبح مي‎كرد و دستور ذبح گوسفند صادر نمي‎شد. ذبح فرزند به دست پدر در كتب اسلامي به ذبح عظيم مشهور شده است؛ «و فديناه بذبح عظيم» (18)؛ ذبح بزرگي را جايگزين او كرديم.


امام رضا عليه السلام
علل احكام

«علل» مجموعه پرسش‎هايي است كه دو تن از راويان شهير وقت با امام رضا عليه السلام مطرح كرده‎اند؛ در اين جا فقط به نقل يكي از آنها (محمد بن سنان) بسنده مي‎كنيم:

راوي از امام درباره علت زكات سوال مي‎كند. آن بزرگوار در پاسخ، علت زكات را قوت دادن به بينوايان و حفظ اموال ثروتمندان و اغنياء دانست و فرمود: خداوند تبارك و تعالي اهل صحت و سلامت را مكلف ساخته تا به نيازهاي آفت زدگان و بلا ديدگان قيام نمايند. چنان كه خود فرموده است: لتبلون في اموالكم و انفسكم(19)؛ در اموال و جان‎ها و انفستان مورد امتحان و آزمايش واقع خواهيد شد.

صاحب «تحف العقول عن آل الرسول» ذيل روايات مفصلي از علي بن موسي الرضا عليه السلام در زمينه مسائل ديني و دنيوي و پند و حكمت و زهد، فصل مشبعي از سخنان آن امام همام را نقل كرده است كه قسمت‎هايي از آن را مي‎آوريم:

- حج خانه خدا براي هر كه بدان راه يابد واجب است. در آيه 196 از سوره شريفه «بقره» به حج تمتع و عمره اشاره شده است.
معناي لغوي بداء «ظاهر شدن و هويدا گشتن» است، و در عرف عالمان علوم ديني «پيدا شدن راي ديگر در امري است كه پيش از اين به خاطر نگذشته باشد.» همچنين ايجاد رايي براي خالق است به جز آنچه كه قبلاً اراده وي بر آن تعلق گرفته بود. برخي پنداشته‎اند بداء همان ناسخ و منسوخ است كه در ضمن علوم قرآني مورد بحث و بررسي قرار مي‎گيرد.

- نيكي به پدر و مادر گرچه مشرك باشند. البته از آنها اطاعت نكن ولي در دنيا با آنان به خوبي معاشرت كن كه خداوند در آيات 14 و 15 سوره «لقمان» فرموده است: از من و پدر و مادرت سپاسگزار باش.

- كارهاي بندگان، مخلوق است؛ نه قائل به جبر باش نه تفويض .

- عمران صابي از حضرت رضا عليه السلام پرسيد: ما يگانگي خدا را به كنه و حقيقت مي‎شناسيم يا به وصف؟ فرمود: همانا نور ابدي، نخستين موجود يگانه است؛ شريك ندارد، چيزي - در اين منزلت - با او نيست، يكتايي است كه دو بر نمي‎دارند؛ نه به كنه معلوم است نه به كلي مجهول؛ نه سر راست و روشن است، نه مبهم، نه در ياد است، نه از ياد رفته، و نه چيزي كه بتوان نام هر چيز ديگر بر او نهاد. بنابراين، هستي نخستين، موجودي است قائم به ذات خود؛ نوري است بي نياز؛ بي نياز از هر چه جز اوست؛ نه آغاز دارد نه انجام و نه بر چيزي قرار گرفته (و به ديگر تعبير، نه زمان دارد و نه مكان)؛ نه در پشت چيزي نهان شده نه در درون چيزي پنهان گشته است. چون ياد او در خاطر گذرد آدمي كلمه‎اي نمي‎يابد كه بتواند براي تعبير از او به كار برد. (آنچه به كار برد) مثال شبح يا سايه‎اي است. اين همه پيش از آن كه آفرينشي در كار باشد، بوده است. اينها همه صفاتي هستند كه پديد آمده‎اند، و بيان و ترجمه‎اي براي تفهيم و تفهم. فهميدي عمران؟

- خداوند در آيه 132 سوره «طه» فرموده است: خاندانت را به نماز وادار و خود بر آن صبر كن. بنابر اين خداي متعال ما را به اين خصوصيت ممتاز ساخته است و ساير امت‎ها چنين امتيازي ندارند.


1- فاطر/ 32 .

2- شيخ صدوق عيون اخبار الرضا، ترجمه علي اكبر غفاري، تهران، انتشارات اسلاميه، 1373. باب 23 و ابن تشعبه حراني، تحف العقول عن آل الرسول، مواعظ امام رضا عليه السلام .

3- آل عمران/ 33 و 34 .

4- نساء/ 54 .

5- مومن/ 84 و 85 .

6- انعام/ 158 .

7- يونس/ 90 .

8- يونس/ 92- 90 .

9- فرهنگ فارسي معين، ج 1، ص 379 .

10- مريم/ 67 .

11- همان .

12- روم/27 .

13- بقره/117 .

14- فاطر/ 1 .

15- سجده/ 7 .

16- توبه/ 106 .

17- فاطر/ 11 .

18- آل عمران/ 186.

19- تحف العقول عن آل الرسول/ 673 .